معرفی و دانلود کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم
برای دانلود قانونی کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم
کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم نوشتهی مرسده کسروی، از زبان زنی محکوم به اعدام روایت میشود که در روزهای پایان زندگیاش به گذشته برمیگردد و خاطراتش را مرور میکند.
حدود یک قرن است که رمان اجتماعی در ادبیات ایران جای گرفته است، از زمان آغاز دوران مشروطهخواهی، اندیشهها و جنبشهای رفرمیستی و اصلاحطلبانه اجتماعی در ایران اوج گرفت. نویسندگان ایرانی در آن زمانها آثار داستانی مدرن غرب را ترجمه کردند و آنها را به مردم ارائه دادند.
هدف آنها ایجاد اندیشهای نو و زاویهی دید تازهتر نسبت به مسائل اجتماعی بود. آنها در تلاش بودند که به زبان داستان و واژهها، سیاهیها و دغدغههای اجتماع آن زمان را بیان کنند و راهی برای بازنمایی اجتماع و حل مشکلات آن پیدا کنند.
شخصیت اصلی این کتاب، زنی محزون و تنهاست که به اعدام محکوم شده و در انتظار اعدام به سر میبرد. او در زندان داستان زندگی خود و زنانی که همانند او در انتظار مرگ هستند، را روایت میکند. او حالا که به پایان زندگی رسیده است و روزهای آخر عمر خود را سپری میکند نامهای برای مخاطبانی نامعلوم مینویسد و سعی میکند مسیر زندگی و خواستههایش را در این روزهای آخر به گونهای برای آنها بیان کند.
کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم به پیروی کردن از ذات رمان اجتماعی در ایران و فراز و نشیبهایش اشاره میکند و روایتی است از زندگی افرادی که شرایط زیستی امروز جامعه ایرانی برای آنها پایانی بد رقم زده و در حال حاضر در جایگاه راوی، داستان زندگی خود و آنچه از دید خودشان به آنها و جامعه گذشته است، را شرح میدهند.
در قسمتی از کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم میشنویم:
«اگر بخواهم زندگیام را به دو بخش قسمت کنم، آن را به قبل و بعد از دانشگاه رفتنم تقسیم میکنم. قبلاً ترسو و خجالتی بودم. راست دماغم را میگرفتم و میرفتم تا مدرسه و برمیگشتم و اگر مرا جای دیگری در شهر رها میکردی، از ترس میزدم زیر گریه. با این حال جلو هم مدرسهایهایم کم نمیآوردم. زودتر از بقیه هم کلاسیها یا خیلی دیرتر از مدرسه میزدم بیرون که بچهها مادرم را نبینند. صبحِ تاریکی بیسر و صدا و صبحانه نخورده از خانه بیرون میزدم که مادرم با آن صورتِ مهتابی و چشمهای وارفته و لبهای کبود دنبال من تا مدرسه راه نیفتد. فکر میکرد باید لحظه به لحظه مراقب من و برادرم باشد. پشت هر دیواری خطری در کمین ما میدید و با اینکه توان و رمق کافی برای مراقبت از ما را نداشت، دست بردار نبود. بهش قول میدادم که تمام موزاییکهای پیادهروی راه خانه تا مدرسه و بالعکس را بشمرم. نگاهم نباید به نگاه مردم میافتاد. همه جا چشمهای هرزهای منتظر بودند تا عفت و عصمتم را لکهدار کنند. خیابان پر از دزدها و شارلاتانهایی بود که برای گول زدن دخترهای جوان و بیتجربه و معصوم دامهای نامرئی داشتند. برای من آن سالها جشنهای تولد مثل رفتن به سرزمینی جادویی بود. بچهها قبل از هر تولد درباره برنامههای جشن و لباسها و کادوها و این جور چیزهای خوب حرف میزدند و بعد از جشن از خاطرهها و بازیها و خوردنیهایش. به حرفهایشان گوش میدادم و هیچ تصوری از آن همه چیزهای خوب و رویایی نداشتم.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی به فردا فکر نمیکنم |
نویسنده | مرسده کسروی |
راوی | مریم محبوب |
ناشر صوتی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۵ ساعت و ۳۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |