معرفی و دانلود کتاب صوتی اولدوز و کلاغها
برای دانلود قانونی کتاب صوتی اولدوز و کلاغها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی اولدوز و کلاغها
کتاب صوتی اولدوز و کلاغها نوشته صمد بهرنگی، داستانی جذاب و شنیدنی دربارهی دختری به اسم اولدوز است که پدرش و مادرش از هم طلاق گرفتهاند و به ناچار با نامادریاش زندگی میکند. اولدوز که از دست آزارهای نامادریاش به ستوه آمده با کلاغی دوست میشود.
دربارهی کتاب صوتی اولدوز و کلاغها:
این داستان، در حقیقت ادامه قصهی «اولدوز و عروسک سخنگو» است. در مقدمهی کتاب آمده است که شخصیت اصلی داستان یعنی اولدوز دوست دارد که روایت زندگیاش را فقط کودکان فقیر یا بچههایی که خیلی نازپرورده نباشند بخوانند و یا گوش دهند. میتوان اینطور برداشت نمود که صمد بهرنگی با این شیوه طرفداری خود را از فقرا به وضوح اعلام نموده است. از دیگر ویژگیهای بارز و مهم این داستان، توجه به هویت فرهنگی، زندگی اجتماعی و نوعدوستی است.
موضوع کتاب صوتی اولدوز و کلاغها چیست؟
داستان کتاب صوتی اولدوز و کلاغها، دربارهی دختری تنها و مهربان به نام اولدوز است که وقتی خیلی کوچک بود، پدر و مادرش از هم طلاق گرفتهاند و مادرش به روستای خود برای زندگی رفته است. سپس پدرش با زن دیگری ازدواج میکند که این زن چشم دیدن اولدوز را ندارد.
هیچکدام از فرزندان نامادری اولدوز زنده به دنیا نمیآیند و به همین دلیل با او بسیار بد رفتار میکند و آزارش میدهد. یک روز که اولدوز در حیاط نشسته بود، کلاغی را دید و برایش درد و دل کرد و از زندگیاش سخن گفت. پس از مدتی کلاغ به یکی از دوستان خوب اولدوز تبدیل شد، تا اینکه نامادریاش همه چیز را فهمید و... .
کتاب صوتی اولدوز و کلاغها برای چه کسانی مناسب است؟
شنیدن این کتاب صوتی به نوجوانان کمک میکند تا با آثار تأثیرگذار ادبیات فارسی در چند دههی کنونی آشنا شوند.
با صمد بهرنگی بیشتر آشنا شویم:
صمد بهرنگی معلم، مترجم، داستاننویس، منتقد اجتماعی و پژوهشگر فولکلور آذربایجانی در دوم تیر 1318 در تبریز به دنیا آمد. معروفترین کتابش یعنی ماهی سیاه کوچولو تا مدتها به عنوان بیانیه غیررسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به کار میرفت.
او نویسندگی را با طنزنویسی شروع کرد و در سال 1339 اولین داستانش با نام عادت را نوشت. کتابهای ماهی سیاه کوچولو و اولدوز و کلاغها در میان چریکهای فدایی خلق طرفداران بسیاری داشت. از دیگر آثار او میتوان به عادت، تلخون و چند قصه دیگر، کچل کفترباز، افسانه محبت، یک هلو هزار هلو، 24 ساعت در خواب و بیداری و... اشاره کرد. او سرانجام در نهم شهریور 1347 در رود ارس غرق شد و درگذشت.
در بخشی از کتاب صوتی اولدوز و کلاغها مینشویم:
اولدوز پشت بوم ایستاده بود. همینجوری دورها رو نگاه میکرد. یهویی یادش اومد که بیخبر از زنبابا اومده پشتبوم. یکمی ترسید. نگاهی به حیاط و این خانههای دور و بر کرد. راستی که پشتبوم چقدر قشنگ بود. به حیاط همسایهی دستچپی نگاه کرد. اینجا خونهی یاشار بود. یهو یاشار پاورچین پاورچین بیرون اومد. رفت نشست دم لانهی سگی که همیشه خالی بود. یاشار دو سه سال از اولدوز بزرگتر بود؛ یک پسر زرنگ و مهربان. اولدوز هرچی کرد که یاشار ببیندش، نشد. صداش را هم که نمیتوانست بیشتر کند. داشت مایوس میشد که یاشار سرش را بلند کرد و او را دید. اول ماتش برد بعد با خوشحالی آمد پای دیوار و گفت: «تو اونجا چیکار میکنی اولدوز؟»
اولدوز گفت: «دلم تنگ شده بود. گفتم برم رو پشتبوم اینور اونور رو نگاه کنم»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی اولدوز و کلاغها |
نویسنده | صمد بهرنگی |
راوی | شاهین علایی نژاد |
ناشر صوتی | نوین کتاب گویا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۷ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی نوجوان |
کتاب اولدوز و کلاغ ها نوشته ی صمد بهرنگی داستانی جذاب و خواندنی از دخترکی تنها به نام اولدوز است که به ناچار با نامادری اش زندگی می کند. این دخترک که از دست آزارهای نامادری اش در عذاب است با کلاغی دوست می شود. موضوع کتاب اولدوز و کلاغ ها چیست؟ پدر و مادر اولدوز از هم جدا شده اند و پدرش با زن دیگری ازدواج کرده است. آقای «بهرنگ» یک وقتی معلم ده ما بود. در خانه ی ما منزل داشت. روزی من سرگذشتم را برایش گفتم. آقای «بهرنگ» خوشش آمد و گفت: اگر اجازه بدهی، سرگذشت تو و کلاغها را قصه می کنم و تو کتاب می نویسم. من قبول کردم به چند شرط: اولش این که قصه ی مرا فقط برای بچه ها بنویسد، چون آدمهای بزرگ حواسشان آنقدر پرت است که قصه ی مرا نمی فهمند و لذت نمی برند. دومش این که قصه ی مرا برای بچه هایی بنویسد که یا فقیر باشند و یا خیلی هم نازپرورده نباشند. پس، این بچه ها حق ندارند قصه های مرا بخوانند: ۱ بچه هایی که همراه نوکر به مدرسه می آیند. ۲ بچه هایی که با ماشین سواری گرانقیمت به مدرسه می آیند. آقای «بهرنگ» می گفت که در شهرهای بزرگ بچه های ثروتمند این جوری می کنند و خیلی هم به خودشان می نازند. این را هم بگویم که من تا هفت سالگی پیش زن بابام بودم. این قصه هم مال آن وقتهاست. ننه ی خودم توی ده بود. بابام او را طلاق داده بود، فرستاده بود پیش دده اش به ده و زن دیگری گرفته بود. بابا در اداره ای کار می کرد. آن وقتها ما در شهر زندگی می کردیم. آن جا شهر کوچکی بود. مثلاً فقط یک تا خیابان داشت. پس از چند سال من هم به ده رفتم.