معرفی و دانلود کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45

معرفی کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45

رازهایی خانوادگی و عجیب که در قطار برملا شدند... لیزا آنگر در کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45 داستان زنی به اسم «سلنا مورفی» را تعریف می‌کند که به‌تازگی متوجه خیانت همسرش شده و به طور تصادفی با زنی ناشناس برخورد می‌کند. این رمان پرفروش که نامزد جایزهٔ بهترین رمان گودریدز نیز شده، اسرار مگوی زندگی سلنا را برای شما فاش می‌کند.

درباره کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45:

راز بین سه نفر تنها زمانی راز باقی می‌ماند که دو نفر آن‌ها مرده باشد...

داستان‌هایی که در آن‌ها راز کسی فاش می‌شود همیشه خوانندگان را به فکر وامی‌دارد که خودشان نیز چه حرف‌های ناگفته‌ای در زندگی‌شان دارند و افراد دیگر از آن بی‌اطلاع هستند. حتی با خواندن و شنیدن راز شخصیت‌های یک داستان، گویی خود آن‌ها با شما حرف زده‌اند و اسرارشان را هویدا کرده‌اند. در چنین شرایطی انگار پیمانی نامرئی بین شما و شخصیت‌های یک کتاب ایجاد شده است.

لیزا آنگر در کتاب اعترافات در ساعت 7:45 (Confessions on the 7:45) رازهای زندگی سلنا را با شما در میان می‌گذارد. او به‌تازگی متوجه رابطهٔ پنهانی همسرش با پرستار بچه‌شان شده و دچار آسیب روحی بدی شده است. یکی از روزها که سلنا در حال بازگشت از محل کار به خانه بود، در قطار با خانم غریبه‌ای هم‌کلام می‌شود.

زن نزد سلنا اعتراف می‌کند که با رئیس متأهلش رابطه پنهانی دارد. سلنا هم با او درمورد خیانت همسرش صحبت می‌کند. بعد از رسیدن به مقصد و پیاده شدن از قطار، سلنا پیش خود تصور می‌کرد که آن ملاقات تصادفی پایان ماجرا است و دیگر قرار نیست با آن زن غریبه صحبت کند. اما پیامی که در گوشی‌اش ارسال شد، تمام فرضیه‌هایش را در هم می‌شکند...

پیام از جانب کسی که در قطار با او هم مسیر بود فرستاده شده بود. اما آن‌ها که شماره هم را نداشتند. چطور ممکن است آن زن شماره او را داشته باشد؟ پرستار بچه چند روز بعد ناپدید شد و سلنا که متوجه ارتباطی میان آن زن ناشناس و پرستار بچه شده بود نمی‌دانست در برابر رازی که قرار است آشکار شود چقدر آمادگی دارد...

کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45 درمورد رنج ترک شدن و خیانت صحبت می‌کند. نویسنده این رمان را در سال 2020 منتشر کرد که بعد از انتشار با استقبال زیادی از جانب کاربران و مخاطبان مواجه شد و به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های بین‌المللی تبدیل گشت.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45:

- پرفروش‌ترین کتاب بین‌المللی
- نامزد جایزهٔ بهترین رمان هیجان‌انگیز ITW در سال 2021
- نامزد جایزهٔ بهترین رمان Strand Critics
- نامزد جایزهٔ بهترین رمان گودریدز
- نامزد جایزه Audie در سال 2021

نکوداشت‌های کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45:

- پیچیده و ظریف، در حد بهترین. یک تعلیق روان‌شناختی درجه یک. (L. Times)
- یک رمان هیجان‌انگیز روان‌شناختی عالی. (هفته‌نامهٔ ناشران)
- قانع‌کننده، تاریک، پیچیده. (کارن همیلتون، نویسنده)
- آنچه تریلر روان‌شناختی لیزا آنگر را به سطح جدیدی ارتقا می‌دهد، بینش زیرکانه او در مورد پویایی یک ازدواج به‌ظاهر ایدئال است. (سارا پکانن)
- داستانی گیرا و دلهره‌آور که تا آخرش مرا در تعلیق نگه داشت. (مگان میراندا - نویسنده پرفروش نیویورک‌تایمز)
- سرعت، شخصیت‌ها و داستان همگی بی‌نقص هستند. این یک رمان فراموش‌نشدنی است. (سامانتا داونینگ - نویسنده پرفروش یو اس آ تودی)

کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45 مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های معمایی و هیجان‌انگیز با تم روان‌شناختی علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی به شما پیشنهاد می‌شود.

با لیزا آنگر بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده آمریکایی در سال 1970 به دنیا آمد. او رمان‌هایی نوشته که به عنوان پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز به شمار می‌آیند و جوایز مختلفی دریافت کرده‌اند. آثار لیزا آنگر (Lisa Unger) همچنین تا به حال به بیست و شش زبان ترجمه شده‌اند و در سراسر جهان خوانندگان زیاد دارند.

وی مقالاتی نوشته است که در نشریات معتبری همچون ان‌پی‌آر، وال‌استریت ژورنال، تراول لیژر و نیویورک‌تایمز منتشر شده‌اند. آنگر در سال 2014 نامزد جایزه منتخب Goodreads برای بهترین معمایی و هیجان انگیز و در سال 2015 برنده جایزه Silver Falchion برای بهترین رمان جنایی هیجانی شد.

در بخشی از کتاب صوتی اعترافات در ساعت 7:45 می‌شنویم:

یکی از کارهای موردعلاقه‌اش تعقیب آدم‌ها بود. در این کار مهارت خاصی داشت. خوبی این کار این بود که بیشتر مردم متوجه نمی‌شدند که کسی تعقیبشان می‌کند. به علاوه این روزها مردم حواسشان به هیچی نیست. یا سرگرم زندگی شخصی خود هستند یا با گوشی‌هایشان ور می‌روند. آدم‌ها یا مدام دنبال خواسته‌ها، نیازها، آمال و آرزوهایی هستند که در سر می‌پرورانند، یا در فضای مجازی بازی‌های کامپیوتری می‌کنند و پیام‌های بی‌محتوا برای هم می‌فرستند.

برای همین این روزها خیلی بهتر از قبل افراد را نامحسوس تعقیب کرد. اجازه داد ابتدا سلنا که خیال می‌کرد مارتا قصد تور کردن پیشخدمت را دارد کافه را ترک کند. البته از مارتا بعید هم نبود. او آنقدر جذاب بود که تقریبا هرکس را که اراده می‌کرد می‌توانست تور کند. ولی نیازی به این کار نداشت. چون بعداز ظهر همان روز با هاگ ملاقات کرده بود.

کمی صبر کرد و بعد وسایلش را جمع کرد و پست سر سلنا راه افتاد. سلنا هنوز در پیاده‌رو ایستاده بود. آنی در آستانهٔ در او را زیر نظر داشت. یک تاکسی از راه رسید و سلنا سوار شد. آنی تاکسی دیگری گرفت و پشت سرش راه افتاد.

فهرست مطالب کتاب صوتی