معرفی و دانلود کتاب صوتی اسلحه سری

معرفی کتاب صوتی اسلحه سری

کتاب صوتی اسلحه سری نوشته‌ی الیوت آرنولد، داستان خانواده‌ای دانمارکی را به تصویر می‌کشد که در بحبوحه جنگ جهانی دوم و حمله ارتش نازی به کشورشان، تلاش می‌کنند به طور مخفیانه اخبار حقیقی جنگ را در زیرزمین خانه‌شان چاپ کنند و پسر نوجوان‌شان نیز در این راه آن‌ها را همراهی می‌کند.

درباره کتاب صوتی اسلحه سری:

جنگ جهانی دوم است و آلمانی‌های نازی کشور دانمارک را اشغال کرده‌اند و تنها شایعات و اخبار نادرست بین مردم جریان دارد. در چنین شرایطی لارس اندرسن به عنوان یک خبرنگار به کمک همسرش لیزا، به طور مخفیانه سعی در چاپ و تکثیر اخبار و اسناد واقعی جنگ می‌کند. پسر نوجوان‌شان پیتر نیز پس از دیدن فعالیت‌های شجاعانه پدر و مادرش تصمیم می‌گیرد که همراه با آن‌ها در زیرزمین خانه‌شان روزنامه‌هایی را منتشر کند و به هر شکلی که می‌تواند به مقاومت علیه اشغال‌گران کشورش بپردازد.

کتاب اسلحه سری (A kind of secret weapon) به خوبی توانسته مبارزات یک خانواده و به ویژه یک نوجوان دانمارکی را نشان دهد که برای افشای حقیقت و ضربه زدن به ارتش دشمن، کارهای خطرناک و دلیرانه‌ای را انجام می‌دهد.

هرچند این داستان واقعی درباره جنگ و مشکلات مربوط به آن است، با این حال نشانه‌های زندگی و امید در لابه‌لای داستان به خوبی دیده می‌شود؛ از برگزاری مراسم جشن سال نو در هیاهوی جنگ جهانی تا نشان دادن نسلی پرامید و با انگیزه که هرچند سن و سالی ندارند اما مدام درحال انتخاب و تفکر هستند.

کتاب صوتی اسلحه سری برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان برجسته علاوه‌بر آنکه می‌تواند برای کودکان و نوجوانان جذاب، آموزنده و هیجان‌انگیز باشد، بزرگسالان نیز از شنیدن این داستان واقعی و تاریخی لذت خواهند برد.

الیوت آرنولد را بیشتر بشناسیم:

او نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلمنامه‌نویس آمریکایی بود که با نوشتن چندین رمان و فیلمنامه موفق، به شهرت رسید. از آثار بنام الیوت آرنولد (Elliott Arnold) می‌توان به رمان برادرخوانده اشاره کرد که از روی آن فیلم تحسین‌برانگیز پیمان شکسته (1950) ساخته شد.

یکی دیگر از کتاب‌های ترجمه شده آرنولد به زبان فارسی، کتاب فنلاندیا نام دارد که زندگی‌نامه ژان سیبلیوس، آهنگساز فنلاندی را روایت می‌کند.

در بخشی از کتاب صوتی اسلحه سری می‌شنویم:

پیتر نمی‌توانست چیزهایی را که پدرش به او گفته بود، فراموش کند. وقتی او به اتاقش رفت تا تکالیف درسی‌اش را انجام دهد، حرف‌های پدرش چنان ذهن او را اشغال کرده بود که نمی‌توانست حواسش را روی درس‌هایش متمرکز کند. وقتی پیتر تکالیف درسی‌اش را انجام داد، هنوز هم درباره حرف‌های پدرش فکر می‌کرد. پس از خوردن مقداری شیر و نان و مربا رفت که بخوابد. اما وقتی روی تختش دراز کشید، باز به حرف‌های پدرش فکر می‌کرد.

مدتی گذشت؛ پیتر نمی‌دانست که چند ساعت خوابیده و بیدار شده و یا اینکه اصلا نخوابیده است. اما بعضی وقت‌ها نیمه‌های شب می‌فهمید که بیدار است و خواب نیست. او می‌توانست صداهایی را بشنود که در تاریکی شب و در پشت دیوار شنیده می‌شد. اما این صداها چنان آهسته و گنگ به گوشش می‌رسید که برایش نامفهوم بودند.

فهرست مطالب کتاب صوتی