معرفی و دانلود کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند
برای دانلود قانونی کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند
کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند نوشته فرخنده آقایی، زندگی و وضعیت زنی تنها و بیخانمان را در شهری شلوغ روایت میکند. این رمان برنده جایزه هفتمین دوره کتاب سال نویسندگان و منتقدان مطبوعات و نامزد دومین دوره جایزه پروین اعتصامی بوده است.
در ابتدای رمان مخاطب گمان میکند راوی دختری کمسن و بیسرپناه و فقیر است اما هرچه جلوتر میرود زوایای پنهان داستان آشکار میشود و سوالاتی که در ذهن مخاطب به وجود میآید، بیشتر میشود. زنی مسیحی که با مردی مسلمان ازدواج میکند و مسیحیان او را طرد میکنند و بعد از طلاق پسر پا به سن بلوغ گذاشتهاش را به پدر مسلمانش میدهند. تمام رمان به صورت روزنوشتهای یک دفترچه یادداشت نوشته شده است. چهارشنبه 21 مرداد 1377 تا دوشنبه 12 دی 1379.
گاهی چند روز بدون یادداشت میماند و میپرد و ذهن مخاطب میتواند به صد مکان و اتفاق پا بگذارد که در این روزها که یادداشتی نوشته نشده است بر راوی چه گذشته؟ برای راوی باید چه اتفاقی افتاده باشد تا نتواند قبل از خواب چند خطی بنویسد و آرام بخوابد؟ نگرانش میشوی و وقتی راوی روی صندلیهای کتابخانه میخوابد به تختخوابت نگاه میکنی که گرم است و نرم.
تعداد کلمات بعضی روزها کم و بعضی روزها زیاد است. لحن راوی و استفاده از کلمات کاملا به صورت یادداشتهای خصوصی است و نویسنده گاهی در یادداشتها محاورهنویسی میکند. درست به همین خاطر، گاهی شخصیتهای بدون پیشینه پا به یادداشتها میگذارند و مخاطب نمیداند چه کسی هستند و اینجا چه میکنند و تمام آنها اسلحههایی هستند که برخلاف عقیده چخوف شلیک نمیکنند. شخصیتهایی به درد نخور که تعددشان گاهی مخاطب را کلافه میکند و نمیتواند آنها را تاب بیاورد، اما پیش که میروی متوجه هدفمند بودن همین احساس میشوید. راوی یادداشتها را برای خودش مینویسد نه مخاطب، با این پیشفرض که همه را میشناسد و این هنر قلم آقایی را به رخ میکشد، هرچند که به عقیده نگارنده از شیطان آموخت و سوزاند به اطناب ممل دچار است و آقایی در ویراست نهایی میتوانست از گنجاندن شبهای زیادی در رمان صرف نظر کند. یادداشتهایی که حذف آنها صدمهای به روایت اصلی وارد نمیکند بلکه این حذف حواشی به تمرکز بیشتر مخاطب کمک میکند.
زمان در این رمان نقش مهمی را ایفا میکند. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشتهای روزانه، و توجه خاص به عنصر زمان در روایت، از ویژگیهای درخور توجه این کتاب است. نویسنده با این تمهید هنری، رمان را به سمت یک بافت درخشان فرمی پیش میبرد و زمانی نزدیک به دو سال از زندگی شخصیت اصلی را روایت میکند و به خوبی، بیمکانی و بیخانمانی قهرمان داستانش را با این قالب روایی به تصویر میکشد. برجستهسازی زمان، به ویژه انتخاب کانون روایت مناسب، در باورپذیری زندگی سخت شخصیت اصلی داستان و روحیات او در ذهن مخاطب نقش تعیین کننده دارد.
از شیطان آموخت و سوزاند را میتوان یک اثر روانشناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و البته یک کتاب تهرانشناسی به حساب آورد. در بخشهایی از رمان راوی چنان دقیق کوچهها و محلههای تهران را شرح میدهد که سالها بعد اگر ناصر تکمیل همایونی پیدا شود تا کتابی راجع به تهران بنویسد میتواند به این رمان رجوع کند. راوی بیمحابا و بیسانسور درونی، آدمهای اطرافش را مینویسد و شرح میدهد. نیکیها و پلیدیهای آنها را. این بیپرده بودن نیز از جنس رمان برمیآید که گویی راوی در دفتر یادداشت شخصی خودش برای خودش مینویسد و کسی حق خواندن کلمهای از این یادداشتها را ندارد و وقتی یکی از اعضای کتابخانه بیاجازهی او و به طور اتفاقی چند صفحه از دفترچه را میخواند عصبی میشود.
از شیطان آموخت و سوزاند داستان بلندی است که پیشتر با نام «ولگا» به صورت داستانی کوتاه در مجموعه داستان «یک زن، یک عشق» از فرخنده آقایی به چاپ رسیده بود.
ناشر درباره کتاب آورده است: «عصیان، شکلها و کیفیتهای مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه میکند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده میشود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیتهای خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا میکند. «ولگا» شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش میرود. به نظم نادلخواه تن نمیدهد. بارها میافتد، سقوط میکند، اما نمیشکند، برمیخیزد، شاید نرمی و انعطاف زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بیتاثیر نباشد. نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی شنونده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقهای برای تهییج و علامت دادن به شنونده ندارد.»
پشت جلد کتاب جای توضیح در باب رمان یا آوردن بخشی از رمان این شعر آورده شده است:
نادرشاه را کشتند
گفتیم دنیا از شر آسوده شد
عادل شاه جدید او را خواندند
گفتند دنیا آسوده شد
دنیا از اول بدتر شد
از ایل لر شکایت سر کنیم
میگویند میآید و آباد میکند
سردار دادگستر
از آمدن سردار خوشحال شدیم
تا فهمیدیم قحطی انداخت
نیرو و نفس از ما برخاست
هرکسی شلغمی آورد و پول بار کرد
نان شد هشت عباسی
زردک شد یک بیستی
از شیطان آموخت و سوزاند
آنگاه دیوانه شد و تاب نیاورد...
در قسمتی از کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند میشنویم:
«مدتی که آنجا بودم، نتوانسته بود بهانهای از من بگیرد. یک بار که همه در صف صابون و شامپو و پودر لباسشویی ایستاده بودند، از من پرسید: «چرا تو در صف نمیایستی؟» گفتم: «بعد از همه میروم. نمیخواهم در صف باشم.» ناگهان موهایم را کشید و مرا کشانکشان از اتاق به سالن آورد. صورتم را به زمین کوبید و گفت: «تو که با دیگران فرقی نداری.» فحشهای رکیک میداد. من بالاخره خودم را به بخش مددکاری رساندم و از مددکاران کمک خواستم، ولی برای آنها عادی بود. تا مدتها پشت سرم بیحس شده بود و وقتی غذا میخوردم، ترشح خونآلود در دهانم جمع میشد. شفق زندان بود، ولی من جرمی نداشتم، بجز لامکان بودن و نمیدانم چرا آنجا بودم. برای حمایت از مردان معتاد، مددجویانِ داوطلب را برای ازدواج نزد مردان معتادی که ترک اعتیاد کرده بودند میبردند.»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی از شیطان آموخت و سوزاند |
نویسنده | فرخنده آقایی |
راوی | مریم نوری درخشان |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | نوین کتاب گویا |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۰ ساعت و ۵۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |