معرفی و دانلود کتاب صوتی ارمیا

معرفی کتاب صوتی ارمیا

کتاب صوتی ارمیا اولین رمانِ بلند رضا امیرخانی است که هم جوایز متعددی از جمله کتاب برگزیده‌ی جشنواره «ادب و پایداری» را از آن نویسنده‌اش کرده و هم از پرطرفدارترین کارهای او به شمار می‌آید. این اثر، روایت ماجرای دانشجویی‌ست که بدون اطلاع خانواده‌اش در جبهه‌ها‌ی جنگ حضور می‌یابد و با این تصمیم، سرنوشت خودش را تغییر می‌دهد. چرا که با پایان رسیدن جنگ نیز هیچ‌ چیز برای او به حالت پیشین خود باز نمی‌گردد.

درباره کتاب صوتی ارمیا

انقلاب و جنگ هشت‌ساله‌ی ایران، موج جدیدی از داستان‌نویسی را آغاز کرد. به عبارتی، پس از انقلابِ‌ سال 1357، باورهای متعلق به آن دوره، نسلی از نویسندگان را به وجود آورد که در آثار خود، مستقیم و غیرمستقیم، به رویدادهای انقلاب و جنگ هشت‌ساله اشاره‌ای می‌کنند و آثارشان در زمره‌ی ادبیات پایداری جای می‌گیرد.

داستان چنین است: سال هزاروسیصدوشصت‌وخرده‌ای‌ست. ارمیا در یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران در رشته‌ی مهندسی عمران قبول شده و حالا آینده‌ای سرشار از اتفاقات مطلوب پیش‌روی اوست. او در خانواده‌ای مرفه در شمال شهر تهران بزرگ شده و به‌ نظر می‌رسد نتواند حتی یک روز را در جبهه دوام آورد. اما ماجرا به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد... ارمیا که عقاید و هنجارهایی متفاوت از خانواده دارد، روزی برخلاف رضایت آن‌ها، یکی از مراکز ثبت‌نام جنگ مراجعه می‌کند و پس از آن راهی جبهه می‌شود. رضا امیرخانی در رمان حاضر ماجرای زندگی ارمیا، دوستی‌اش با فردی به نام «مصطفی» در جبهه و بازگشت او به تهران را پی می‌گیرد. اینْ خلاصه‌ای از رمان ارمیا است که نسخه‌ی صوتی آن در اختیار شما قرار دارد.

اثر نام‌برده در سه بخش روایت می‌شود؛ بخش اول در جبهه رخ می‌دهد و مهم‌ترین قسمت آن، داستان دوستی ارمیا و مصطفی و ماجراهایی‌ست که در سنگر اتفاق می‌افتد. بخش دوم، داستانِ بازگشت ارمیا از جبهه به تهران است. جنگ چنان روح او را دست‌خوش تغییر و تحول کرده که دیگر نمی‌تواند در خانه‌ی بزرگ و اشرافی‌شان در تهران تاب آورد. سومین و آخرین بخش رمان ارمیا در جنگ‌های شمال کشور رخ می‌دهد؛ رضا امیرخانی داستانی را پیش‌روی ما قرار داده که نمی‌توان پیش از به پایان بردنش، از آن دست کشید.

ارمیا از طرح داستانی ساده‌ای برخوردار است. به عبارت دقیق‌تر، در این رمان حوادث پشت‌ سر یکدیگر رخ می‌دهد. اما رضا امیرخانی اتفاقات رمان حاضر را به گونه‌ای رقم می‌زند که حس تعلیق تا پایان کتاب در مخاطب زنده می‌ماند. در داستان ارمیا با شخصیت‌های متعددی روبه‌رو هستیم که هر کدام در نوع خود داستان را به پیش می‌بردند. همچنین خوب است بدانید نویسنده زاویه‌ی دیدِ «دانای کل» را برای نگارش رمان خود برگزیده است و اتفاقات از طریق یک زاویه دید بیرونی روایت می‌شوند.

گفتنی‌ست این اثر بارها در ایران تجدید چاپ شده و با وجود این که بیش از دو دهه از انتشار آن می‌گذرد، همچنان در زمره‌ی رمان‌های پرفروش قرار می‌گیرد. رمان ارمیا به زبان‌های گوناگون از جمله ترکی، اردو و عربی ترجمه شده و همچنین جوایز و افتخارات متعددی را از آن نویسنده‌اش کرده است. از میان این افتخارات می‌توان به کتاب منتخب دومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس اشاره کرد. این اثر اولین بار در سال 1374 منتشر شد و مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. نشر افق نسخه‌ی چاپی رمان ارمیا را روانه‌ی بازار کرده و استودیو نوار نیز آن را به صورت کتابی صوتی منتشر کرده است. این کتاب گویا را با صدای حامد فعال می‌شنوید.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی ارمیا

- تقدیر ویژه‌ دومین دوره‌ی کتاب سال دفاع مقدس، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس (1376)
- تقدیر ویژه اولین دوره‌ی جشنواره‌ی «فرهنگی هنری مهر»، دفتر نشر و تنظیم آثار امام خمینی (1378)
- کتاب برگزیده‌ی جشنواره «ادب و پایداری»، بیست سال ادبیات دفاع مقدس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (1379)

کتاب صوتی ارمیا مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ژانر ادبیات مقاومت از داستان ارمیا لذت خواهند برد.

با رضا امیرخانی بیشتر آشنا شویم

رضا امیرخانی (Reza Amirkhani) متولد سال 1352 در تهران است. او با فعالیت‌هایی در زمینه‌ی نویسندگی و نقد ادبی، یکی از چهره‌های شناخته‌شده در فضای ادبیات معاصر ایران است. او مدتی رئیس هیئت مدیره‌ی انجمن قلم ایران بود.

سفرنامه‌ی «داستان سیستان: ده روز با رهبر»، داستان‌های «ارمیا»، «منِ او»، «نفحات نفت» و «اَزبه» تعدادی از آثار او هستند.

همچنین بسیاری از کتاب‌های او برنده‌ی جوایز متعددی شدند، از جمله: کتاب من او که در دومین جشنواره‌ی مهر مورد تقدیر قرار گرفت، کتاب نفحات نفت که اثر شایسته‌ی تقدیر دهمین دوره‌ی جایزه‌ی جلال آل احمد شد و کتاب ره‌ش که جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را برای او به ارمغان آورد.

در بخشی از کتاب صوتی ارمیا می‌شنویم

دست‌ها هم‌دیگر را در آغوش گرفتند. اندکی بعد دست‌های بزرگ مصطفی شانه‌های عریض ارمیا را به خود فشردند. انگشت‌های مصطفی راهی میان موهای پیچیده و شانه‌نخورده و مشکی ارمیا گشودند و تا انتهای ریش بلندش کش آمدند و بعد هر دو با شرمی نامعلوم هم دیگر را بوسیدند. انگار که سال هاست هم دیگر را ندیده‌اند.

دو روز بیشتر نبود که از جبهه آمده بودند. از حیاط کوچک خانه گذشتند. ده قدم بیشتر طول نکشید. به خاطر خانه‌های اطراف و دیوارهای آجری قهوه‌ای که به نظر می‌آمد رویشان را گل پاشیده‌اند. حیاط کم نور بود. گلدان‌های زیادی اطراف حیاط را پوشانده بودند. سبز بودند، اما روی برگ‌هاشان خاک نشسته بود. سبز خاکی. به خاطر دیوارهای آجری قهوه‌ای، به خاطر حیاط کم نور یا به خاطر هرچه که بود، گلدان‌ها حالتی ناشاداب داشتند.

حتا اگر قطره آبی، شب نمی‌روی برگ گل‌ها می‌افتاد به نظر می‌آمد که گل عرق کرده است.

فهرست مطالب کتاب صوتی