معرفی و دانلود کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب

معرفی کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب

کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب شامل هشت داستان کوتاه و افسانه‌ای از هرمان هسه، برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات است. این مجموعه در طول جنگ جهانی اول نوشته شده و نویسنده با خلق جهانی فانتزی و استعاری، انتقادات خود را به فضای خشونت‌بار آن دوران نشان می‌دهد. این کتاب یکی از آثار پرفروش سایت آمازون است.

درباره کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب:

در سال 1919 میلادی در همان دورانی که کتاب دمیان منتشر شد، هفت داستان آلمانی از هرمان هسه به صورت کتابی به نام قصه‌های پریان به چاپ رسید، اما چند سال بعد یعنی در سال 1972 این مجموعه به زبان انگلیسی ترجمه شد و پس از اضافه شدن داستان رویای فلوت، کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب (Strange News from Another Star) به شکل امروزی در دسترس مخاطبانش قرار گرفت.

«آگوستوس، شاعر، رویای فلوت، گذرگاه دشوار، فالدوم، زنبق، اخبار عجیب ستاره‌‌ای دیگر و توالی یک رویا» نام هشت داستان کتاب اخبار جدید و حکایات غریب هستند که در فاصله سال‌های 1913 تا 1918 نوشته شده‌‌‌اند؛ یعنی در دوران جنگ جهانی اول که هسه با طرفداران جنگ و دولتش درگیر بود و به همین خاطر او برخلاف سایر آثارش، داستان‌هایی افسانه‌گونه با دنیاهایی رویایی را به تصویر کشید که با ناخودآگاه و جادو سروکار داشتند. این نویسنده آلمانی با این شیوه می‌خواست مخالفت خود را با زندگی خردگرایانه رایج در میان مردم و با همه اشکال مسیحیت ارتودوکسی نشان دهد.

نام کتاب اخبار جدید و حکایات غریب از داستان «اخبار عجیب از یک ستاره دیگر» گرفته شده و ماجرای دو ستاره را روایت می‌کند که بر روی یکی از آن‌ها به زندگی، زیبایی، عشق، صلح، عقل و سنت‌های انسانی بها داده می‌شود، اما بر روی آن یکی ستاره، حسادت و نفرت و ناامیدی پرورش پیدا می‌کند و جنگ و قتل همواره در آنجا در جریان است.

در واقع هرمان هسه با بیان استعاری و خلق جهانی خیالی نشان می‌دهد، ستاره‌ اول نماد یک جهان ایده‌آل است و ستاره دوم نماد دنیای واقعی انسان‌ها.

کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به داستان‌های کوتاه علاقه دارید و از سبک‌های فانتزی و تخیلی نیز لذت می‌برید، این کتاب برای شما مناسب است.

هرمان هسه را بیشتر بشناسیم:

یکی از داستان‌نویسان مهم و برجسته آلمانی که برنده جایزه نوبل ادبیات 1946 شده است، هرمان هسه (Hermann Hesse) نام دارد. او در سال 1877 به دنیا آمد اما دوران کودکی سختی را گذراند و به خاطر افسردگی شدید و اقدام به خودکشی مدتی در آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی بستری بود. پس از مرخص شدن از آسایشگاه در یک ساعت‌سازی کار کرد و مدتی بعد به نویسندگی روی آورد. همچنین او به خاطر حضور در جنگ جهانی اول و دوم روحیاتی ضد جنگ داشت.

از دیگر ویژگی‌های آشکار هرمان هسه داشتن شخصیتی منزوی و گوشه‌گیر بود که برای شناخت حقیقت و معنای زندگی کمک بسیار زیادی به او کرده بود. همچنین این نویسنده درخشان توجه ویژه‌ای به فلسفه هند داشت که این علاقه در بیشتر آثارش نیز دیده می‌شود.

هرمان هسه در دوران خود یکی از محبوب‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان آلمانی زبان به شمار می‌رفت. او توانست با نوشتن رمان دمیان، تاثیری جدی بر نسلی بگذارد که پس از جنگ به خانه بازگشته بودند و یا رمان بازی مهره شیشه‌ای نیز توانست روحیه‌ای جدید به ملت شکست خورده آلمان پس از جنگ جهانی دوم بدهد.

سرانجام هسه در سال‎های پایانی عمر خود به بحران عمیق روحی و روانی دچار شد و در سال 1962 دار فانی را وداع گفت. پس از مرگ هسه، او همچنان در آمریکا شناخته شده نبود اما پس از آنکه روزنامه نیویورک تایمز درباره این نویسنده نوشت، رمان‌هایش نیز طرفداران زیادی پیدا کرد؛ تا حدی که کتاب‌هایی نظیر سیذارتا و سفر به شرق در میان جنبش ضدفرهنگ هیپی‌ها در دهه 1960 به محبوبیت فراوانی رسید.

کتاب‌های این نویسنده آلمانی به بیش از 50 زبان زنده دنیا ترجمه شده که برخی از آن‌ها عبارتند از: «دمیان، بازی مهره شیشه‌ای، سفر به شرق، نارسیس و گولدموند، روزالده و... »

جوایز و افتخارات هرمان هسه:

- جایزه گوته (1946)
- جایزه نوبل ادبی (1946)
- جایزه ادبی ویلهلم رابه (1950)
- جایزه صلح انجمن کتاب‌فروشان آلمان (1955)

در بخشی از کتاب صوتی اخبار جدید و حکایات غریب می‌شنویم:

با تردید در گردنه تاریک پرتگاهی ایستادم و نگاهی به پشت سر انداختم. خورشید در آن فضای سبز دلپذیر می‌درخشید. شکوفه‌های خرمایی رنگ گیاهان بر فراز چمن‌زارها موج می‌زدند و خم و راست می‌شدند. چه دلپذیر بود که در آن هوای گرم با فراغت خیال در آنجا سر کردن. هوا چونان آکنده از بوی‌های خوش و آنقدر سبک بود که روح انسان می‌خواست مانند زنبوری که بر روی گل‌های گوناگون می‌نشیند، به پرواز در آید.

شاید نادان بودم که می‌خواستم همه این‌ها را رها کرده و به کوهپیمایی بپردازم. کسی که راهنمای من بود، به آرامی دستش را به بازویم زد. مثل کسی که به اجبار از حمامی گرم و مطبوع بیرون می‌آید، به خود آمدم و چشم از این منظره دلنشین برگرفتم.

اکنون گردنه تاریک که نشانی از نور خورشید نداشت، پیش‌رویم بود و نیز جویباری که با آب‌های تیره از میان شکاف صخره‌ای جاری می‌شد و برکناره‌های آن علف‌های پریده رنگ در دسته‌های کوچک روییده بود و در بسترش سنگ‌هایی به چشم می‌آمدند که آب با خود آورده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی